آدرین و شیرین زبونیاش
سلام پسر خو شگل مامانی ببخشید خیلی دیر برات مطلب میزارم بخدا سر مامانی خیلی شلوغه از اینور کار از یه طرف دانشگاه از یه طرف خونه ،یه چند وقتی هم که درگیر شما، آخه میدونی چیکار کردی دوشنبه اول دی ماه مامانی چند روز مرخصی گرفته بود که پیشت بمونه شب که خونه مامان جون بودم شما داشتی بازی میکردی که یهو سرت گیج رفت خوردی به میز تلوزیون الهی بمیرم بینی و بالای لبت زخمی شد بردیم دکتر بخیه زدن نمیدونی چه چه حالی داشتم همش گریه میکردم طوری که بابایی اعصابش خورد شد گفت تو این همه گریه میکنی بدتر آدرین میترسونی ولی چیکار کنم مامانی اصلا دست خودم نبود تورو اونجور...
نویسنده :
مامانی آدرین
12:39