آدرین خان دیگه پستونک نمی خوره
سلام پسر شیرین بیان مامانی دیگه آقا شده الان دقیقا دو روزه دیگه پستونک نمیخوره دیشب یکم بهونه گرفت ولی بعد یادش رفت یکی از مشغله های بزرگ مامان این بود که چطوری پستونکتو ترک بدم آخه تو وابستگی شدیدی به پستونک داشتی طوری که اگه یه شب پستونک نداشتی نمی خوابیدی یه چند ماه پیش با دیلا (عمه سمیرا) رفته بودیم بیرون سه تایی که شما وسط راه یه دفعه پستونکتو پرت کردی بیرون البته چند بارهم که با بابایی رفته بودیم این کارو کرده بودیهیچی دیگه ماشینو نگه داشتیم حالا تو تاریکی من دنبال پستونک شما بودم که یکدفعه یه ماشین با سرعت ازروش رد شد و پستونک له شد حالا من اومدم تو ماشین شماهم هی گریه میکنی پستونک میخوای آخر هم مجبور شدیم بریم یه پستونک بخریم ،آره پسرم فعلا که تو ترک هستی من میدونم که تو میتونی یکی یکدونه مامان دوست دارم آلان مامانی سرکار هستش تو بابایی هم تو خونه خواب خوش به حالتون کاش منم پیشتون بودم .دوستون دارم